همانطور که در مقاله اصول حسابداری گفتیم. اصول حسابداری مجموعهای از قواعد و اصول کلی است که کلیه حسابداران به عنوان الگوی انجام کار، در تمام مراحل حسابداری، از آنها استفاده میکنند.
یکی از این اصول حسابداری، اصل تطابق درآمد با هزینه است.
می دانیم که حسابداری سیستمی است که در آن فرآیند جمع آوری، طبقه بندی، ثبت، خلاصه سازی اطلاعات و تهیه گزارش های مالی صورت می گیرد تا به این وسیله افراد ذینفع درون سازمانی و برون سازمانی از این اطلاعات استقاده نمایند.
ذینفعان درون سازمانی: مدیران و حسابداران.
ذینفعان برون سازمانی: بانک ها، مجامع عمومی و مقامات مالیاتی.
در نتیجه می توان گفت که حسابدار ها باید اطلاعات کاربردی داشته باشند تا بتوانند گزارش دقیق و جامعی در اختیار مدیران قرار دهند. یکی از این اطلاعات مهم، اصل تطابق هزینه با درآمد است که دارای تاثیری مستقیم بر عملکرد می باشد.
اصل تطابق هزینه با درآمد چیست
اصل تطابق هزینه با درآمد یا به اختصار اصل تطابق یکی از اصول حسابداری تعهدی است که بیان میکند هزینهها باید بدون در نظر گرفتن زمان پرداخت در دورهای که به وقوع پیوسته، ثبت شود بر خلاف حسابداری نقدی که در آن هزینه در زمان پرداخت آن ثبت میشود.
چنانچه نتوان رابطهای بین بهای تمام شده کالاهای مصرف شده و درآمد واحد تجاری یافت، چنین هزینههایی را در همان دورهای که مصرف شدهاند، ثبت میشود. به این ترتیب پیش پرداخت هزینه (مانند پیش پرداخت اجاره) تحت عنوان دارایی ثبت میشود و سپس در زمان تحقق هزینه (سپری شدن زمان اجاره) به حساب هزینه منظور میشود.
اتخاذ چنین رویهای باعث میشود تا هزینههای یک دوره از درآمدهای همان دوره کسر شده و بنابراین محاسبه سود یک دوره مالی به صورت منطقی تری صورت پذیرد.
اصل تطابق در حسابداری چیست؟
اصل تطابق هزینه با درآمد واحد تجاری را ملزم می کند که درآمدها و هزینههای مرتبط با یک رویداد مالی یا یک معامله را به طور همزمان شناسایی کند، زیرا سود یا زیان یک معامله یا رویداد باید در همان دوره وقوع مشخص گردد. اصل تطابق هزینه با درآمد، یکی از ارکان اصلی به کارگیری مبنای حسابداری تعهدی است.
درک اصل تطابق
در اصل تطابق، شناخت هزینه تابعی از شناخت درآمد است، یعنی بین هزینه و درآمد رابطهی علت و معلولی وجود دارد و در شناخت هزینه یکی از ۳ حالت زیر مورد استفاده قرار میگیرد:
ارتباط مستقیم علت و معلولی
حالت ایده آل برای شناسایی هزینه، وجود رابطه علت و معلولی مستقیم بین هزینه و درآمد است، یعنی وقوع هزینه و درآمد به طور همزمان اتفاق بیافتد.
بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه کمسیون فروش، و هزینه حمل نمونههایی از این قبیل هزینهها هستند. فرض کنید شرکتی، فروش خود را از طریق نمایندگیفروش انجام میدهد و ۱۰ درصد از فروش را به عنوان کارمزد به نماینده پرداخت میکند، و کارمزد فروش هر ماه را تا پانزدهم ماه بعد پرداخت میکند.
به عنوان مثال، اگر نماینده در خردادماه ۱۰۰ میلیون ریال فروش داشته باشد، شرکت باید تا پانزدهم تیرماه مبلغ ۱۰ میلیون ریال به عنوان کارمزد به نماینده پرداخت کند. اصل تطابق هزینه با درآمد، الزام میکند که شرکت در خردادماه ۱۰ میلیون ریال به عنوان هزینه کارمزد فروش در صورت سود و زیان خردادماه شناسایی و همچنین ۱۰ میلیون ریال به عنوان بدهی در ترازنامه خردادماه شناسایی کند.
تخصیص منظم و منطقی هزینهها
همه مخارج و هزینهها رابطهی علت و معلولی با درآمد ندارند. برخی از مخارج برای بدست آمدن درآمد در آینده انجام میشوند، و ارتباط بین مخارج با درآمدهای ایجاد شده را نمی توان بر اساس یک رابطه علت و معلولی تعیین کرد.
اینگونه مخارج بر مبنای زمان و به روشی منظم و منطقی بین دورههایی که استفاده یا منقضی میشوند، سرشکن میگردند. هزینه استهلاک، هزینه بهره تسهیلات بلندمدت نمونهای از این هزینههاست. فرض کنید شرکتی یک خودرو به مبلغ ۱۰۰ میلیون ریال خریداری میکند و عمر مفید این خودرو ۵ سال است.
شرکت باید سالانه مبلغ ۲۰ میلیون ریال (۲۰=۵÷۱۰۰) از آن را به عنوان هزینه استهلاک درصورت سود و زیان شناسایی کند.
شناخت بلادرنگ هزینهها
در برخی از موارد، نمی توان بین هزینه و درآمد رابطهی علت و معلولی پیدا کرد، در واقع این مخارج دارای منافع آتی نمیباشند و باید این نوع مخارج بلادرنگ به عنوان هزینه شناسایی شوند. هزینه تبلیغات نمونهای از این هزینهها میباشند.
اصل تطابق هزینه و درآمد در استانداردهای حسابداری
تعریف اصل تطابق هزینه و درآمد در بند ۳۴-۴ مفاهیم نظری گزارشگری مالی (پیوست استانداردهای حسابداری) به صورت زیر است: ۳۴–۴- فرایندی که معمولاً تحت عنوان ” تطابق درآمد و هزینه “ از آن یاد میشود در کنار سایر فرایندها یکی از ابزارهای حصول اطمینان از این امر است که در مواردی که شواهد کافی مبنی بر اینکه مخارجی منجر به دستیابی به منافع آتی شده، وجود دارد، یک دارایی شناسایی شود و در دوره مصرف یا انقضای این منافع، هزینه شناسایی گردد.
تطابق بدین معناست که مخارجی که مستقیماً با ایجاد درآمدهای مشخص مرتبط است، به جای شناسایی به عنوان هزینه در دوره وقوع، در همان دورهای شناسایی شود که این درآمدها شناسایی میشود. معهذا اعمال مفهوم ” تطابق درآمد و هزینه“، شناخت اقلامی را در ترازنامه که با تعریف داراییها، بدهیها یا حقوق صاحبان سرمایه مطابقت ندارد، مجاز نمیشمرد.
همچنین در بند ۲۰ استاندارد حسابداری شماره ۳ (درآمد عملیاتی)، عبارت زیر در مورد این اصل آورده شده است: ۲۰- درآمد عملیاتی و هزینههای مرتبط با یک معامله یا رویداد به طور همزمان شناسایی میشود. این فرایند، عموماً ” تطابق درآمد و هزینه“ نامیده میشود. هزینهها، ازجمله هزینه تضمین کالای فروش رفته و سایر مخارجی که پس از حمل کالا ممکن است واقع شود، در صورتی که سایر شرایط شناخت درآمد برقرار باشد، معمولاً به گونهای اتکاپذیر قابل اندازهگیری است. با اینحال، هرگاه هزینهها را نتوان به گونهای اتکاپذیر اندازهگیری کرد، درآمد عملیاتی را نمیتوانشناسایی کرد. در چنین شرایطی، هرگونه مابهازای دریافتی به عنوان بدهی شناسایی میشود.
تخصیص منظم و منطقی هزینه ها
در برخی موارد، مخارج انجام شده برای کسب درآمد، در چند دوره مالی مشارکت دارند و ارتباط بین آنها با درآمد های ایجاد شده را نمی توان بر اساس یک رابطه علت و معلولی تعیین کرد.
این گونه مخارج بر مبنای زمان و به روشی منظم و منطقی بین دوره هایی که منافع آن حاصل می گردد، سرشکن می شود.
از جمله این هزینه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- هزینه استهلاک
- دارایی های ثابت مشهود
- هزینه سود تضمین شده (بهره)
- تسهیلات بلند مدت دریافتی
شناخت هزینه ها
در برخی موارد، نمی توان بین مخارج انجام شده و درآمد های ایجاد شده یک رابطه علت و معلولی مشخصی برقرار کرد همچنین اگر این مخارج فاقد منافع آتی باشند.
این گونه مخارج باید بدون درنگ در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی گردند. از جمله این هزینه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- هزینه تبلیغات
- هزینه آموزش کارکنان و پرسنل
انواع درآمد در حسابداری
در آمد حاصل از فروش کالا یا خدمات غالبا فروش خوانده میشود. برای شناسایی سایر منابع درآمد اصطلاحات دیگری مانند حقالزحمه خدمت حرفهای، کارمزد، کرایه و درآمد بهره به کار میرود. در موسسات تجاری درآمدهایی جدا از درآمدهای حاصل از فروش کالا و خدمات وجود دارد که به آن سایر درآمدها گفته میشود. درآمد بهره حاصل از سرمایه گذاریهای کوتاهمدت و یا بلندمدت که موسسه از سازمانهای اعتباری دریافت نموده است از این نوع درآمدها میباشد.
در حسابداری موسسات، یک نوع درآمد با عنوان درآمدهای ثبت نشده نیز وجود دارد. این درآمدها که به نام درآمدهای وصول نشده نیز موسومند، به درآمدهایی گفته میشود که در طی دوره مالی تحقق یافتهاند، ولی دریافت و ثبت نشدهاند.
مثلا اگر یک موسسه قرارداد ارائه خدمت منعقد نماید اما دریافت وجه منوط به اتمام کار باشد درآمد حاصل از ارائه آن قسمت از خدمت که مربوط به دوره مالی جاری است، تحقق مییابد، در حالیکه در حسابها ثبتی صورت نگرفته است .
در نتیجه در پایان دوره مالی با ثبت یک آرتیکل اصلاحی، مانده حسابها تعدیل میگردند.
انواع هزینه در حسابداری
در مباحث آموزش حسابداری هزینه شامل بهای اشیا یا خدماتی است که برای تحصیل درآمد مورد نیاز میباشد. به عنوان مثال : هزینه حقوق کارمندان، آب ، برق ، تلفن ، درج آگهی در روزنامه ، هزینه استهلاک اثاثه و ساختمان همگی بخشی از هزینههای یک موسسه میباشند .
به طور کلی، رقمی را میتوان هزینه جاری یک دوره مالی در یک موسسه به حساب آورد که اولا در ارتباط با درآمد همان دوره باشد، ثانیا موجب کاهش در سود ویژه دوره مالی و در نهایت صاحب یا صاحبان موسسه شود .
نکته بسیار مهم در ارتباط با هزینه این است که هزینههای هر دوره باید از درآمدهای همان دوره کسر گردد و این در واقع براساس یکی از مهمترین اصول حسابداری ( اصل وضع هزینههای یک دوره از درآمد همان دوره ) میباشد و مفهوم آن این است که به عنوان مثال اگر هزینه اجاره ساختمان در پایان دوره مالی پرداخت نگردید ، نباید به عنوان هزینه در دوره آتی به حساب گرفته شود، بلکه باید از درآمد همین دوره مالی کسر گردد .
برای مثال یک حسابدار تجربی نمیتواند براحتی بین دارایی کوتاه مدت و بلند مدت تفاوت قائل شود و یا نمیداند که چگونه باید معاملات ارزی را در دفاتر ثبت کرد.
حسابداری به عنوان یک نظام پردازش اطلاعات، دادههای خام مالی را دریافت نموده و آنها را به نظم در میآورد. محصول نهایی نظام حسابداری گزارشها و صورتهای مالی است که مبنای تصمیمگیری اشخاص ذینفع ( مدیران، سرمایهگذاران، دولت و … ) قرار میگیرد.
مبالغی که تولیدکنندگان برای تولید صرف میکنند، هزینه تولید نامیده میشود. اگر هزینه از درآمد بیشتر باشد آن را زیان و اگر هزینه از درآمد کمتر باشد، به آن سود گفته میشود. همانگونه که درآمد موجب افزایش سرمایه میگردد، هزینه موجب کاهش آن میشود؛ یعنی هر کاهشی در صندوق هزینه محسوب نمیگردد.
به عنوان مثال : خرید بسیاری از اقلام دارایی مانند خرید ساختمان و اثاثه هزینه محسوب نمیگردد . واریز بدهی و پرداخت وجه به طلبکاران هزینه محسوب نمیگردد. برداشت نقدی صاحب موسسه از صندوق جزء هزینه جاری موسسه نمیباشد.
پیشنهاد مطالعه: